عوامل مدیریتی و تغذیه‌ای که بر تولید و ترکیب آغوز گاوهای شیری تاثیر می‌گذارند

فهرست مطالب

فهرست مطالب

کیفیت آغوز یکی از چالش های بزرگ پرورش دهندگان گاوشیری است و به عنوان یکی از منابع ضروری برای انتقال ایمنی غیرفعال به گوساله های تازه متولدشده است. در این مقاله مروری تاثیر تفاوت فردی، فصل، شکم زایش، جنسیت گوساله، وزن گوساله و عوامل متابولیکی دخیل در گاو شیری را بر تولید و ترکیب آغوز گله های مختلف بررسی کردیم سپس در خصوص استراتژی های تغذیه ای و مدیریت دوره قبل از زایش بحث شد. مطالعات در خصوص انرژی قابل متابولیسم، پروتئین، منابع تامین کننده ویتامین، مواد معدنی و سایر افزودنی ها حاکی از تاثیرگذاری مهم تغذیه بر کیفیت آغوز است همچنین محیط قبل از زایش و طول دوره خشکی نیز از عوامل مهم دیگر هستند.

مقدمه

با توجه به عدم انتقال آنتی بادی های مادر از طریق جفت، نیاز به انتقال ایمنی غیر فعال (TPI) و مصرف آغوز باکمترین آلودگی باکتریایی و کیفیت بالا برای گوساله ها ضروری است. در صورت مصرف ناکافی آغوز با کیفیت، شاهد افزایش مرگ و میر گوساله ها قبل از دوره شیرگیری هستیم. این اختلال می تواند ناشی از مصرف کم آغوز و در نتیجه ایمنی غیرفعال ضعیف باشد و حتی ممکن است بر روند تلقیح و دوره زایمان تاثیر گذاشته و آن را به تاخیر بیندازد. آغوز به تکامل دستگاه گوارش گوساله ها کمک بسیاری می کند و شواهد حاکی از آن است که تاثیر مطلوبی بر میزان تولید شیر در اولین شیردهی دارد.

به این ترتیب توصیه می شود حدود ۱۰%-۸.۵% وزن بدن به گوساله ها آغوز با کیفیت ( بریکس بالای ۲۲% و میزان IgG بالای ۵۰ گرم در هر لیتر آغوز) با میزان باکتری کم (total plate count <100,000 cfu/mL; fecal coliforms <10,000 cfu/mL) داده شود. بسیاری از پرورش دهندگان در طول دوره پرورش از آغوز و شیر انتقالی استفاده کردند که تحقیقات نشان دهنده تاثیر مطلوب آن بر سلامت و رشد گوساله های شیرخوار دارد. بنابراین تغذیه گوساله ها با آغوز کیفیت بالا حیاتی است.

تحقیقات تاثیر عوامل مختلف مانند محیط، تغذیه، تفاوت فردی، فصل، مدیریت و… را بر روی کیفیت آغوز نشان داده است و پرورش دهندگان را به استفاده از نیروی کار مناسب، تجهیزات برای دوشش، نگهداری و ذخیره آغوز با کیفیت متقاعد کرده است.

عوامل موثر بر کیفیت آغوز

 

اثر فصل

یکی از عوامل تاثیر گذار بر تولید آغوز به خصوص میزان ایمونوگلوبولین های IgG، فصل است. تحقیقات انجام شده در ایالت متحده (تگزاس) روی گاوهای چند شکم نژاد جرسی نشان داد میانگین تولید آغوز در ماه ژوئن بیشترین میزان را با میانگین ۶/۶ کیلوگرم داشتند در حالی که در ماه دسامبر به کمترین مقدار میانگین خود ۱/۳ کیلو گرم رسیدند. در مطالعه دیگری که در آلمان بر روی گاوهای هلشتاین شکم اول صورت گرفت، تولید آغوز در ماه اوریل حداکثر میزان ۴/۱ کیلوگرم بود در حالی که در ماه می به کمترین  مقدار ۳/۲ کیلوگرم رسید از طرف دیگر گاوهای چند شکم نیز در ماه می پیک تولید آغوز با ۵/۵ کیلوگرم را تجربه کردند در حالی که در ماه اکتبر به ۳/۸ کیلوگرم کاهش یافت.

برخی از نویسندگان ایالت متحده آمریکا میزان کاهش IgG را مرتبط با فصل تابستان دانسته اند. همچنین در تحقیقاتی که در شمال یونان انجام شد مشخص گردید که فصل بر ترکیبات آغوز نیز تاثیر گذار است به طوری که میزان چربی شیر در فصل بهار، پروتئین در فصل پاییز و زمستان و لاکتوز در پاییز، زمستان و بهار بیشترین مقدار را داشتند.  این تغییرات ممکن است به دلیل طول روز، دما و رطوبت باشد. احتمال داده می شود که تولید آغوز و میزان IgG رابطه ایی معکوس داشته باشند. به طوری که افزایش یا کاهش ۱ کیلوگرم از آغوز سبب کاهش یا افزایش ۳ گرم IgG می شود.

 

اثر فردی

تفاوت نژادی نیز بر کیفیت آغوز تاثیر گذار است. به طوریکه شواهد نشان می دهد گاوهای جرسی میانگین تولید آغوز ۴/۳ کیلوگرم و گاوهای هلشتاین میانگین تولید ۴ تا ۶/۱ کیلوگرم را داشتند. میزان مورد نیاز مصرف آغوز در گوساله های هلشتاین ۴-۳ کیلوگرم در وعده اول و در وعده دوم حدود ۲ کیلوگرمدر نظر گرفته می شود اما  حدود ۶۵/۳-۶۰ درصد گاوهای هلشتاین نتوانستند بیش از ۶ کیلوگرم آغوز در اولین دوشش بعد از زایمان تولید کنند. درصد بریکس آن بین۲۷/۶-۲۳/۸ با  میزان IgG( به ترتیب) ۴۵ و ۱۱۸/۷ گرم در هر لیتر بود. به طوریکه استاندارد آغوز با کیفیت بریکس بالای ۲۲% با میزان IgG در هر لیتر آغوز بالای ۵۰ گرم باشد.

تحقیقات زیادی به منظور مشاهده اثر عوامل فردی بر کیفیت آغوز انجام شده است که مشخص شده است شکم ، نژاد، ماه زایش گوساله بر تولید و ترکیب آغوز موثر است. در خصوص نژاد، گاو جرسی با کیفیت ترین آغوز را تولید کرد در حالی که میزان تولید آغوز در فصل پاییز و زمستان کاهش یافت. بررسی ها نشان داد که گاوهای چند شکم میزان تولید آغوز، IgG و پروتئین بالاتر و چربی پایین تری نسبت به گاوهای شکم اول داشتند. سایر عوامل مانند دوره شیردهی قبلی و وراثت پذیری تولید آغوز در جدول شماره ۱ خلاصه شده است. اخیرا برخی از محققین معتقدند که تلیسه های ابستن و یا مرده زایی در گاوهای هلشتاین و جرسی با کاهش میزان تولید آغوز همراه است که با وزن گوساله ارتباط مستقیمی دارد زیرا غلظت لاکتوژن جفتی در طول دوره آبستنی اثر مثبتی با وزن گوساله و تولید شیر در شیردهی بعدی دارد. هورمون های دیگری هچون پروژسترون و استروژن بر روی رشد پستان مورد تحقیق قرار گرفته است فرض ما بر این است که سیگنال های ارسال شده توسط غدد درون ریز در اواخر دوره آبستنی در خصوص جنسیت گوساله ، وزن و مرده زایی بر تولید آغوز اثر بگذارد.

عواملی همچون طول دوره آبستنی، دوره شیردهی قبلی و میزان تولید شیر در دوره حاضر و دوره قبلی رابطه مستقیمی با تولید آغوز دارند. بین تولید آغوز کم در گاوهای هلشتاین و جرسی با نسل پدری ارتباط مستقیمی دیده می شود که با تحقیقات بیشتر امکان بهبود بهتر وجود دارد. همچنین در مطالعه دیگری ارتباط مستقیمی بین تولید آغوز و هایپوکلسمی( کمبود کلسسیم) روز اول شیردهی گزارش گردید. با تولید بیش از ۶ لیتر آغوز، غلظت BHBA قبل از زایمان و پتانسیل آنتی اکسیدانی افزایش یافته و غلظت کلسترول و شاخص وضعیت اکسیداسیون در گاوهای شیری هلشتاین کاهش می یابد. میزان غلظت IgG با افزایش آلبومین سرم، غلظت گلوکز، کاهش کلسیم و کاهش فعالیت گلوتامات دهیدروژناز مرتبط است.

غلظت اسیدهای چرب و همچنین BHBA در روزهای ۰ و ۱ و ۷  شیردهی ارتباط مستقیم با سطح تولید آغوز دارد. به ازای هر ۱ لیتر افزایش تولید آغوز بیش از ۵/۴۳ لیتر ، ۱/۱ درصد شانس بیشتری برای ابتلا به هایپرکتونمی در روزهای شیردهی ۱۴-۷ داشتند. علاوه بر این مشخص گردید گاوهایی که آغوز بیشتری داشتند حدود ۱۵-۱۰/۱%  ابتلای بیشتری به هایپرکتونمی در روزهای شیردهی ۱۴-۳ روز داشتند.اگرچه این اطلاعات در خصوص متابولیسم مادری و تولید آغوز است همچنان بسیاری از عوامل مدیریتی؛ تغذیه ای و متابولیسمی در رابطه با کلستروژنز ناشناخته باقی مانده است.

جدول ویژگی های قبلی شیردهی و گوساله و همچنین وراثت پذیری مرتبط با عملکرد و کیفیت آغوز

Quality^1 Yield^1 Variable Reference
_ Not associated ۳۰۵-d cumulative milk yield Kessler et al., 2014
Not associated Previous lactation milk yield Cabral et al., 2016
_ Previous lactation 305-d milk yield Dunn et al., 2017
Not associated Previous lactation 305-d milk yield Kessler et al., 2020b
_ Milk yield for first 70 DIM Poindexter, 2021
Previous lactation 305-d milk yield Borchardt et al., 2022
Previous lactation 305ME, kg Westhoff et al., 2023b
Referent Referent ≤۱۳,۰۹۰
ND ۱۳,۰۹۱–۱۵,۸۶۲
۱۵,۸۶۲>
Not associated Previous lactation length Cabral et al., 2016
Not associated Previous lactation length Gavin et al., 2018
Not associated Previous lactation length, d Westhoff et al., 2023b
Referent ≤۲۹۷
ND ۲۹۷–۳۴۴
>۳۴۴
Not associated Gestation length Kessler et al., 2020b
Not associated Not associated Gestation length^2 Borchardt et al., 2022
Short
Normal
Long
Gestation length^3 Westhoff et al., 2023b
Referent Referent Short
ND Normal
ND Long
Calf sex Angulo et al., 2015
Referent Referent Female
Male
Calf sex Gavin et al., 2018
Referent Referent Twins
Female
ND Male
Not associated Not associated Calf sex Kessler et al., 2020b
_ Calf sex Poindexter, 2021
Referent Female
Male
Twins
Not associated Calf sex Borchardt et al., 2022
Referent Female
Male
Twins
Calf sex Westhoff et al., 2023b
Referent Referent Female
Male
ND Twins
Stillbirth Karl and Staufenbiel, 2016, 2017
Referent Referent Alive
Dead
Not associated Stillbirth Borchardt et al., 2022
Referent Referent Alive
Dead
Stillbirth Westhoff et al., 2023b
Referent Referent Alive
Dead
Not associated Calf birth weight Conneely et al., 2013
Not associated Calf birth weight Karl and Staufenbiel, 2016, 2017
Not associated Calf birth weight Kessler et al., 2020b
Not associated Heritability Soufleri et al., 2019
_ Heritability Costa et al., 2021b

۱ Arrows indicate a positive or negative association with the variable relative to the referent when the variable was categorized. Not associated = P > 0.05; ND = no difference from referent group (P > 0.05); — = not reported. 305ME = 305-d mature equivalent milk production; quality = IgG concentration or Brix %.
۲ Short = 257–۲۶۹ d, normal = 270–۲۸۰ d, long = 281–۲۹۳ d.
۳ Short = 263–۲۷۳ d, normal = 274–۲۸۲ d, long = 283–۲۹۳ d.

عوامل مربوط به گله

تحقیقات نشان داده است که عوامل جغرافیایی باعث تغییر در میزان تولید و کیفیت آغوز می شود علاوه بر این فصل زایش و عوامل فردی نیز در تولید آغوز موثر است. مدیریت فارم، تغذیه دوره قبل از زایش و شرایط محیطی و مدیریت دوره خشکی تاثیر بسیاری در تولید آغوز دارد.

 

استراتژی های مدیریتی و تغذیه دوره قبل از زایش

تغذیه قبل از زایش بر سلامتی و بهره وری بعد از زایش تاثیر گذاشته و قابل ارزیابی است.

 

انرژی جیره

در یک بررسی جامع در خصوص تاثیر کربوهیدرات ها، چربی ، پروتئین قبل از زایش بر تولید آغوز مشخص شد که تغییر غلظت نشاسته برای افزایش انرژِی جیره در دوره قبل از زایمان تاثیر قابل توجهی بر عملکرد آغوز ندارد. اما سبب کاهش غلظت IgG آغوز، افزایش انسولین و همچنین ترکیب اسیدهای چرب می شود. هم چنین استفاده از چربی در دوره قبل از زایش تاثیری بر مقدار و ترکیب آغوز نداشت و اثر چربی بر میزان IgG نیز متغیر بود.

 

پروتئین جیره

تحقیقات نشان می دهد در گاوهای چند شکم زایش زمانی که ۷۴۴ یا ۹۷۶ گرم، ۸۴۹ ، ۱۲۰۰ گرم یا ۱۳۸۷ گرم پروتئین قابل متابولسیم در روز مصرف کردند تاثیری بر تولید آغوز نداشت. در یک مطالعه با دو مقدار از پروتئین قابل متابولیسم مصرفی و دو مقدار ماده خشک مصرفی و لیزین محافظت شده نیز تاثیری بر میزان IgG، تولید و کیفیت آغوز نداشت. اخیرا مشاهده شده است رابطه ای بین پروتئین قابل متابولیسم مصرفی و شکم زایش وجود دارد به طوری که گاوهایی که وارد شکم ۲ می شوند تمایل بیشتری به تولید آغوز دارند در حالی که در گاوهای با شکم ۳ و بالاتر افزایش پروتئین قابل متابولیسم مصرفی تاثیری بر تولید آغوز نداشت. همچنین افزایش پروتئین قابل متابولیسم گاوهای شکم ۲ در دوره خشکی و دوره انتظار زایش که پروتئین قابل متابولیسم بیشتری دریافت کردند غلظت IgG بیشتری داشتند نسبت به انهایی که پروتئین قابل متابولیسم کمتری مصرف کردند اما در گاوهای با شکم ۳ و بالاتر تاثیری بر غلظت IgG  نداشت.

 

استراتژی های تغذیه ای در دوره پیش از زایش برای کاهش هایپوکلسمی و تاثیر آن بر کیفیت آغوز

تحقیقات تغذیه ای در دوره پیش از زایمان به منظور کاهش هایپوکلسمی شامل مصرف زئولیت، تغییرDCAD جیره، بررسی مصرف ماده خشک مصرفی و همچنین غلظت مواد معدنی صورت گرفته است. به دلیل نیاز متابولیکی در سنتز آغوز، اختلال در متابولیسم و یا کاهش مصرف مواد معدنی می تواند در فرآیند کلستروژنز اختلال ایجاد کند.

تحقیقات در رابطه با زئولیت نشان می دهد مصرف آن تاثیری بر تولید، غلظت IgG، چربی آغوز، پروتئین آغوز، غلظت لاکتوز ندارد.

 تحقیقات نشان می دهد که تغییر DCAD جیره قبل از زایش به تنهایی یا همراه با کلسیم جیره، عموما بر غلظت IgG تاثیری نداشت در رابطه با غلظت شدید تر DCAD منفی بر تولید آغوز تاثیر داشت که احتمالا به دلیل کاهش مصرف ماده خشک مصرفی بود.

 

مصرف ویتامین و مواد معدنی

تحقیقات نشان می دهد منبع استفاده از ویتامین D می تواند در سنتژ آغوز اثر بگذارد و مصرف ۲۵ هیدروکسی ویتامین D3 در افزایش تولید آغوز اثر بهتری نسبت به گاوهایی که کوله کلسیفرول D3 مصرف کردند داشته باشد. علاوه بر این زمانی که دام ها خوراک DCAD مثبت به همراه کلسی دیول مصرف کردند میزان چربی و پروتئین آغوز افزایش یافت در حالی که مصرف کلسی دیول همراه با جیره با DCAD منفی تاثیری بر چربی و پروتئین نداشت. اگرچه مکانیسم اثر کلسیدیول بر میزان تولید آغوز نامشخص است ولی فرض بر این است که کلسی دیول با تکثیر سلول های اپیتلیال از طریق کنترل هورمونی یا افزایش دسترسی به کلسیم این کار را انجام میدهد. و شایان ذکر است که منبع مورد استفاده از ویتامین D تاثیری بر غلظت IgG نداشت.

استفاده از منابع مختلف ویتامین D تاثیری بر تولید و ترکیب شیر انتقالی نداشت.

به دلیل انتقال محدود جفتی، برخی از منابع ویتامینی و معدنی در آغوز بسیار مهم و حیاتی است به همین جهت باید برخی از مواد ویتامینی و معدنی را در جیره گاوهای پیش از زایش استفاده کرد.

استفاده همزمان از ویتامین E و سلنیوم باعث افزایش غلظت آلفا توکوفرول در آغوز شد به طوری که استفاده تنها از هرکدام از آنها تاثیری در افزایش غلظت آلفا توکوفرول آغوز نداشت.

همچنین استفاده از بتاکاروتن بر عملکرد تولید آغوز، غلظت IgG، رتینول، آلفا توکوفرول و ترکیبات آغوز نداشت.

استفاده از ویتامین های گروه B نظیر نیکوتینیک اسید باعث افزایش غلظت IgG آغوز شد در حالی که بیوتین فقط غلظت اسیدهای چرب آغوز را تغییر داد.

 

افزودنی

استفاده از منیزیم بوتیرات باعث افزایش تولید اغوز و IgG کل شد در حالی که تاثیری بر ترکیب آغوز نداشت.

استفاده از موننسین تاثیری بر تولید آغوز و غلظت IgG نداشت.

استفاده از کولین بر درصد بریکس آغوز وترکیبات آن نداشت ولی حدود ۲/۵ کیلوگرم تولید آغوز را افزایش داد.

استفاده از مانان الیگوساکارید و آنزیم نتایج مختلفی داشت به طوری که فرانکلین و اورت در تحقیقات خود مشاهده کردند مصرف مانان الیگوساکارید مشتق شده از مخمر ساکارومایسس سرویسیه باعث افزایش تولید آغوز شد.

 

مدیریت قبل از زایش

 

محیط قبل از زایش

همانطور که قبلا اشاره شد عوامل محیطی بسیاری تولید آغوز را تحت تاثیر قرارمی دهند از جمله نور، گرما و شاخص دما-رطوبت THI. بسیاری از نویسندگان شاخص THI را با تولید آغوز، غلظت IgG و ترکیب آغوز مرتبط دانسته اند.

در مطالعه ای که در سال ۲۰۲۳ توسط Alward صورت گرفت مشخص گردید که افزایش طول روشنایی از ۸ ساعت به ۱۶ ساعت در روز در گاوهای هلشتاین و جرسی تغییری در میزان تولید آغوز، غلظت  IgG و درصد بریکس نداشت. همچنین در بدو ورود به دوره خشکی افزایش طول روشنایی از ۸ ساعت به ۱۶ ساعت نیز تاثیری بر تولید و غلظت IgG نداشت. اگرچه برای دریافت نتایج بهتر برای بررسی اثر طول روز در تولید آغوز نیازمند تحقیقات بیشتر است اما حداقل طول روشنایی ۸ ساعت در روز در دوره خشکی بر تولید شیر اثر مثبت دارد. با توجه به اثر تنش گرمایی، به نظر می رسد استراتژی کاهش حرارت بر تولید آغوز تاثیر می گذارد. گاوهای خنک شده ( دسترسی به سایبان، آبپاش، فن) آغوز بیشتری (۷.۱ کیلوگرم) با غلظت IgG بالا (۹۲ گرم در لیتر) در مقایسه با گاوهای تحت استرس گرمایی (عدم دسترسی به سایه به آب پاش و فن)  ۴ لیتر با ۷۴.۷ گرم در هر لیتر IgG تولید کردند.

همانطور که در مورد تولید شیر نشان داده شده است، مطالعات فوق نشان می دهد با کاهش مصرف خوراک به دنبال تنش گرمایی، تولید آغوز نیز کاهش می یابد و به منظور افزایش بهره وری در گاو و گوساله کنترل تنش گرمایی در طول دوره خشکی انجام گردد.

 

طول دوره خشکی

تحقیقات نشان می دهد، کاهش دوره خشکی در کاهش تولید آغوز نقش دارد. در مطالعه که بر روی ۱۲۵۵۳ گاو شیری هلشتاین در ۱۸ دامپروری انجام شد مشاهده گردید که با افزایش طول دوره خشکی از  <47, 47 به ۶۷ و >67 تولید آغوز افزایش یافت. در مطالعه ای که بر روی گاوهای جرسی انجام شد مشخص گردید که گاوهایی که طول دوره خشکی ۴۵ روز داشتند ۱.۷ شانس کمتری برای تولید ۲.۷> کیلوگرم آغوز نسبت به گاوهایی که طول دوره خشکی ۶۵ روز داشتند. همچنین نتایج نشان داده است که گاوهایی که طول دوره خشکی آنها ۴۰-۳۰ است ۲/۶-۲/۴ کیلوگرم تولید آغوز کمتری نسبت به گاوهایی که طول دوره خشکی ۶۰ روز داشتند. همچنین غلظت IgG تحت تاثیر کاهش طول دوره خشکی به ۳۵-۴۰ روز قرار نگرفت اما با حذف دوره خشک ۳۰-۵۹% کاهش غلظت IgG مشاهده شد. همچنین طول دوره خشکی بیش از ۸۵ روز ارتباط مستقیم با افزایش چربی آغوز داشت و تاثیری بر پروتئین آغوز نداشت.

 

زمان ورود به انتظار زایمان

از آنجایی که سنتز آغوز در اواخر بارداری نیاز متابولیکی دارد و  فرمول خوراک و مدت مصرف خوراک انتظار زایش در دو مرحله مورد ارزیابی قرار گرفت. مشاهده گردید زمانی که دام ها ۲۱ روز در دوره انتظار زایش قرار گرفتند ۲ کیلوگرم آغوز بیشتری نسبت به گاوهایی که ۱۰ روز در انتظار زایش بودند داشتند.

همچنین با تحقیقاتی که بر ۱۶۰۳۲ راس گاو هلشتاین انجام شد مشخص گردید که زمانی که گاو ها ۱۵ روز،۱۶  تا ۳۰ روز و یا بیش از ۳۰ روز در انتظار زایش بودند تفاوت معنی داری در تولید آغوز و یا درصد بریکس نداشتند. در مطالعه دیگری که بر روی ۲۳۸ راس گاو هلشتاین انجام شد مشخص گردید زمانی که از ۴۰% ظرفیت بهاربند تا ۱۶۳% ظرفیت تراکم بهاربند استفاده شد تغییری در تولید آغوز مشاهده نشد. بنابراین مشخص می شود طول دوره خشکی بسیار موثرتر از زمان ورود به دوره انتظار زایش است. شواهد اخیر نشان می دهد واکسیناسیون هنگام ورود گاوها به دوره خشکی باعث افزایش ورود آنتی بادی ها خاص به آغوز شود و از این طریق می توان باعث افزایش بهره وری و سلامتی گوساله شد. مشاهده گردید زمانی که گاوها در ۲۸ روز مانده به زایش واکسن دریافت کردند در مقایسه با گاوهایی که ۲۱ روز قبل از زایش واکسن دریافت کردند غلظت IgG بیشتری داشتند. اگر چه این مطالعه نیازمند تحقیقات بیشتر است اما مشاهده شده است واکسیناسیون یک هفته قبل از ورود به دوره انتظار زایش سودمندتر از واکسیناسیون هنگام ورود به دوره انتظار زایش است. به نظر می رسد تزریق واکسن در دوره خشکی و تکرار مجدد آن طبق دستورالعمل شرکت سازند می تواند یک استراتژی مدیریتی سازنده برای افزایش آنتی بادی های مشتق شده از واکسن باشد به دلیل اینکه بیشتر ایمونوگلوبولین های اغوز در گردش خون مادر تولید و از آن منتقل می شود.

 

روش خشک کردن و سلامت پستان

پروتکل های درمانی برای گاوهای خشک کاملا انتخابی و برای کاهش عفونت های داخل پستآن انجام می شود اما مطالعات اندکی در رابطه با اثر استفاده از این پروتکل های درمانی بر تولید آغوز انجام شده است. در مطالعاتی که فقط بروی Teat seal و یا Teat seal به همراه یک آنتی بیوتیک در گاوهای کم ریسک (SCC <200,000 cells/mL) برای عفونت داخل پستان انجام شد مشخص گردید که تاثیری بر چربی، پروتئین، لاکتوز و غلظت IgG و همچنین میکروبیوم های آغوز ندارد. اگرچه طبق تحقیقاتی که صورت گرفت ورم پستان در دوره شیرواری قبلی تاثیری برا تولید آغوز، درصد بریکس یا غلظت IgG نداشت اما همچنان پیشگیری از عفونت پستان در دوره خشکی همچنان باید یک اولویت باشد.

 

زمان دوشش آغوز

ترکیب اجزای آغوز و فاکتورهای زیست فعال موجود در آغوز (چربی، پروتئین، ایمونوگلوبولین ها، سوماتیک سل، الیگوساکارید ،miRNA، انسولین، IGF 1، ویتامین ها و مواد معدنی و …) از ساعت اولیه بعد از زایش تا روزهای بعد زایش کاهش می یابد در حالی که تولید شیر و لاکتوز افزایش می یابد.

یک رابطه درجه دوم بین غلظت IgG و زمان برداشت آغوز مشاهده شده است به طوری که غلظت IgG زمانی ۸ ساعت و یا بیشتر بعد از زایمان اولین دوشش انجام شد. برخی دیگر از نویسندگان گزارش کردند زمانی که بیش از ۶ ساعت تا ۹ ساعت بعد از زایش اولین دوشش انجام شد غلظت IgG و یا درصد بریکس کاهش یافت. زمانی که ۱۲ یا بیش از ۱۲ ساعت از زایش گذشته بود مشاهده کردند تولید آغوز افزایش یافت.

پیشنهاد می شود برای کاهش از دست دادن غلظت IgG دوشش آغوز حداکثر تا ۸ ساعت پس از زایمان انجام شود در حالی که دامپروران برای اطمینان از انتقال سیستم ایمنی غیر فعال در گوساله ها حداکثر باید تا ۲ ساعت پس از زایمان اولین آغوز را به گوساله ها بدهند.

 

مدیریت اکسی توسین

همانند خروج شیر، آزادسازی اکسی توسین از غده هیپوفیز پاسخی ضروری برای برداشت کامل آغوز است و اغلب با تحریک لمسی نوک پستان آغاز می شود. در تلیسه ها و گاوهایی که برای زایش به مکان نا آشنا برده می شود اختلال در آزاد سازی اکسی توسین گزارش شده است. مشاهده گردید زمانی که گوساله هنگام دوشش در محل دوشش حاضر بود و یا تزریق اکسی توسین به صورت عضلانی انجام شد تاثیری در تولید آغوز نداشت اما میزان IgG را به ترتیب ۵.۳ گرم در لیتر و ۶.۳ گرم در لیتر افزایش داد.

افزایش بیش از حد اکسی توسین می تواند اتصالات محکم غده پستانی را تغییر دهد، و در برخی از مطالعات مشاهده شده است که تزریق اکسی توسین باعث افزایش غلظت IgG  شده است ولی بر روی چربی، پروتئین و لاکتوز شیر تاثیری نداشت.

 

مدیریت پس از دوشش آغوز

تعیین غلظتIgG از طریق تست الایزا، RID، TIAعلاوه بر اینکه پر هزینه است بسیار زمان بر است و باعث شده این تست ها کاربرد چندانی در صنعت دامپروری نداشته باشد. با این حال برای تعیین مقدار IgG می توان تعیین وزن مخصوص و یا ضریب شکست کلستروم با هیدرومتر و یا بریکس رفرکتومتر که بسیار سریع تر و مقرون به صرفه تر است اندازه گرفت. در یک مطالعه متاآنالیز مشخص شده است که بریکس ≥۲۲.۰% میتواند بیش از ۵۰ گرم در هر لیتر آغوز IgG  داشته باشد.

پیشنهاد شده است هیدرومتر و بریکس رفرکتومتر بهترین روش های اندازه گیری کیفیت آغوز (IgG) است. در مطالعه ای که توسط گادن و همکاران انجام شد مشخص شد که دوشش آغوز به تنهایی توسط واحدهای تک دوش میزان IgG بیشتری داشت نسبت به ترکیب آغوز متفاوت گاوها و یا دوشش چندین دام توسط دستگاه های شیردوشی چند واحدی. اگرچه شاخص اندازه گیری اغوز با کیفیت در حال حاضر وجود بیش از ۵۰ گرم IgG در هر لیتر آغوز است اما تعیین کننده میزان مصرف اغوز توسط گوساله برای دستیابی به حداکثر IgG متفاوت است.

 

آلودگی باکتریایی و پاتوژن

به حداقل رساندن آلودگی باکتریایی همراه با حفظ مواد مغذی و زیست فعال برای مدیریت موفق آغوز بسیار حیاتی است. مصرف آغوز آلوده میزان جذب ایمونوگلوبولین ها را کاهش می دهد و همچنین گوساله ها را در معرض پاتوژن های بیماری زا قرار می دهد.

در ارزیابی که در کشور چک در ۳۹ دامپروری انجام شد مشخص گردید فقط ۲۸.۴% آغوز ها در رابطه با بار میکروبی در حد استاندارد قرار دارد و ۸۸.۲% آغوز ها نیز به لحاظ کلی فرمی در حد استاندارد بودند. اگرچه ممکن است انتقال الودگی از طریق غده پستان نیز باشد اما پاتوژن های مهم ، و محیطی بیشتر در هنگام دوشش، ذخیره و یا استفاده از ظروف هنگام مصرف آغوز منتقل می شود.

در تحقیقاتی که صورت گرفت از ۱۵۵ نمونه آغوز برداشت شده ۱۳.۵%آ آلوده به باکتری های گرم مثبت بودند. از ۱۱۷ نمونه ۷۵.۵% نمونه ها الودگی محیطی،  از ۱۲۷ نمونه ۸۱.۹% آلودگی مدفوعی، ۱۲۸ نمونه ۸۲.۶% آلودگی های مخاطی و پوستی داشتند. به این ترتیب باید توجه ویژه ای برای کاهش آلودگی های پستانی، محیطی و مدفوعی داشت. علاوه بر این تمام وسایل های مرتبط با دوشش و تغذیه آغوز توسط گوساله را کاملا تمیز و ضدعفونی کنید. همچنین خنک شدن سریع آغوز، نگهداری و ذخیره مناسب آن می تواند به کاهش آلودگی باکتریایی، حفظ مواد مغذی و زیست فعال آغوز کمک کند.

 

عملیات حرارتی

پاستور آغوز یک استراتژی کاملا موثر برای کاهش تعداد کل باکتری های آغوز با حداقل تاثیر بر غلظت IgG در دمای ۶۰ درجه به مدت ۶۰ دقیقه است. در مطالعه متا آنالیزی که اخیرا در سال ۲۰۲۳ انجام شد مشاهده گردید زمانی که آغوز در دمای ≤۶۰° پاستور شد میزان IgG 3.6 گرم در لیتر کاهش یافت و زمانی که دما از ۶۰ به ۶۳ درجه افزایش یافت غلظت IgG 21.6 گرم در هر لیتر کاهش یافت.

تحقیقاتی در رابطه با نحوه پاستور به دو روش پاستور فله ای و پاستور به صورت کیسه ای جدا انجام گردید، مشخص شد به دنبال پاستور به صورت فله ای، بار میکروبی کاهش یافت اما باکتری های کلی فرمی بیشتر شدند. قابل ذکر است که نه پاستور فله ای و نه کیسه ای منجر به تولید محصول استریل نمی شود زیرا برخی از باکتری ها مانند استافیلوکوک ها و استرپتوکوک ها گونه های باکتری مقاوم هستند. پاستور آغوز در دمای ۶۰ درجه سانتیگراد به مدت ۶۰ دقیقه. در از بین بردن عوامل عفونی زنده مایکوپلاسما بوویس (۱۰۸ cfu/mL)، لیستریا مونوسیتوژنز (۱۰۶ cfu/ml)، اشریشیا کلی (۱۰۶ cfu/ml) و سالمونلا انتریتیدیس (۱۰۶ cfu/ml) موفق بود، اما زیرگونه‌های مایکوباکتریوم آویبروتوکولوزیس عامل بیماری یون با تزریق ۱۰۳ cfu/mL در ۱ نمونه از ۴ نمونه دوباره مشاهده شد. بعد از عملیات حرارتی آغوز در دمای ۶۰ درجه سانتیگراد به مدت ۶۰ دقیقه باکتری های استافیلوکوکوس اورئوس و کلیفرم شناسایی نشدند. اثربخشی عملیات حرارتی برای از بین بردن باکتری های زنده در آغوز به میزان بار اولیه پاتوژن بستگی دارد. به این ترتیب، جلوگیری از آلودگی در طول دوشش و ذخیره آغوز باید در اولویت باقی بمانند. علاوه بر این، عملیات پاستور آغوز به تنهایی در کاهش خطر انتقال پاراتوبرکلوزیس زیرگونه مایکوباکتریوم آویوم موثر نبود. از آنجایی که آغوز تنها یک منبع بالقوه برای انتقال پاتوژن است، باید اقداماتی برای شناسایی و کنترل سایر راه های انتقال بیماری به طور همزمان انجام شود.

اگرچه پاستور باعث کاهش غلظت IgG آغوز شد اما باعث افزایش جذب ۱۱/۵ درصدی در مقایسه با آغوز خام شد و همچنین کاهش ریسک ابتلا به بیماری ها در گوساله ها پیش از شیر گیری را سبب گردید. Gelsinger و همکاران گزارش کردند زمانی که آغوز بدون پاستور را گوساله مصرف کرد حدود ۱۲/۲گرم در هر لیتر، IgG کمتری در ۴۸ ساعت اول بعد از تولد در گردش خون برای جذب داشتند که باعث کاهش ۱۹/۹% در کاهش IgG  سرم شد. به همین دلیل تاکید بسیاری بر استفاده از پاستور آغوز برای افزایش جذب IgG شده است.

 

ذخیره آغوز

ذخیره آغوز یکی از استراتژی های مهم برای حفظ ترکیب آن، غلظت IgG و همچنین مدیریت مناسب در زمان کاهش کیفیت به خصوص در فصل های مختلف است. مصرف بلافاصله آغوز بعد از دوشش بلامانع است، در غیر این صورت باید قبل از ذخیره سازی در یخچال (۴ درجه سانتیگراد) یا فریزر (۲۰- درجه سانتیگراد) به سرعت خنک شود. آغوز ذخیره شده در دمای اتاق به مدت ۴۸ ساعت در مقایسه با حالت ذخیره شده در یخچال به مدت ۶ ساعت ۴۲ برابر آلودگی باکتریایی بیشتری داشت. اگرچه نگهداری آغوز در یخچال غلظت IgG را تغییر نمی‌دهد، اما تعداد باکتری‌ها به مرور زمان افزایش می‌یابد. با این حال، استفاده از سوربات پتاسیم به عنوان یک نگهدارنده آغوز در برای نگهداری در یخچال به مدت ۹۶ ساعت، یک استراتژی موثر برای کاهش رشد باکتری ها در مقایسه با آغوز خام ذخیره شده در یخچال بوده است. به همین دلیل پیشنهاد می شود آغوز به مدت نهایتا ۲ روز بدون افزودن پتاسیم سوربات و در صورت افزودن پتاسیم سوربات نهایتا ۴ روز در یخچال نگهداری شود. برای نگهداری طولانی مدت پیشنهاد می شود در دمای ۲۰- درجه سانتی گراد در فریزر نگهداری شود. در مطالعه ای مشخص شد که نگهداری آغوز به مدت ۳ ماه در فریزر تاثیری بر غلظت IgG و IgM نداشت اما ۶ ماه نگهداری باعث کاهش غلظت این ایموگلوبولین ها به میزان ۱۴/۶% و ۶۰/۵% به شد. در مطالعه دیگری با نگهداری آغوز انسانی به مدت ۱۲ ماه درفریزر، فاکتور رشد اپیدرمی، (TGF)-β۲، (TNF)-α,، TNF-receptor I, IL-6, IL-10 تحت تاثیر قرار نگرفتند. با این حال، IgA، IL-8 و TGF-β۱ تنها زمانی پایدار بودند که به مدت ۶ ماه منجمد شوند. اگرچه کاهش میزان IgG در برخی از مطالعات مشاهده نشد است اما برخی از نویسندگان معتقد اند که ذوب کردن آغوز در ماکروویو به دلیل عدم انتقال حرارت یکنواخت در تمامی نواحی آغوز می تواند کاهش ۲۰-۳۱% در غلظت IgG را به دنبال داشته باشد. همچنین باید خاطر نشان کرد در هنگام ذوب کردن آغوز در دمای بیش از ۶۰ درجه شاهد کاهش غلظت IgG هستیم. همچنین گزارش شده است با فریز کردن کوتاه مدت، فعالیت باکتری کشی و باکتریواستاتیک حفظ می شود. فریز کردن  باعث کاهش میزان مایکوپلاسما در آغوز می شود اما سلول های لوکوسیت های مادری از بین می روند.

 

شیر انتقالی

به دلیل کاهش تدریجی کیفیت مواد مغذی در آغوز، تغذیه گوساله ها با شیر انتقالی تا ۳ روز بعد از زایش می تواند باعث افزایش وزن قبل از شیرگیری شود. همچنین مشاهده گردید که گوساله هایی که به نسبت ۱ به ۱ با شیر کامل و آغوز در ۳ روز اول پس از زایش تغذیه شدند افزایش سطح جذب روده ای و ارتفاع پرزهای روده ایی را در مقایسه با گروهی که شیرکامل مصرف کردند داشتند.

 

خلاصه

کیفیت آغوز متاثر از تنوع فردی، گله ای و فصلی است که به نظر می رسد تغذیه، مدیریت قبل از زایمان و همچنین متابولیسم مادر بر تولید آغوز تأثیر گذار است. با این حال، استراتژی‌های مناسب در دامپروری ها برای بهبود تولید آغوز محدود است که تا حدودی به دلیل دانش ناقص ما در خصوص مکانیسم‌های تشکیل آغوز است. ذخیره سازی آغوز یک روش موثر برای دوره هایی با تولید آغوز کم است. مدیریت آغوز پس از دوشش باید به گونه ایی اتخاذ گردد که آلودگی باکتریایی را محدود کند به همین جهت پاستور اغوز می تواند کمک شایانی به کاهش الودگی میکروبی و افزایش سطج جذب IgG شود.

 

منبع: journalofdairyscience

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *